یکی از اصلی‌ترین سوالاتی که احتمالا ذهن بشر رو به خودش مشغول میکنه، اینه که چجوری خوب زندگی کنه. واقعا هم سوال مهمیه. و واقعا هم نمی‌شه مستقیم به این سوال جواب داد. منظورم اینه که نمی‌تونی به یه نفر بگی که برو دقیقا این کارا رو، به این روش، در این زمان و مکان، انجام بده، تا به فنا نری. واقعیت امر هم اینه که ممکنه که علی رغم هر کاری هم که بکنی، باز در نهایت ببینی زندگیت به فنا رفته. وضع بدیه واقعا.

اما یه مسئله‌ای که هست، اینه که به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل / وگر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم. با اینکه نمیشه فهمید چه کاری درسته (برفرض اینکه اصلا بتونیم بگیم چی درسته و چی اشتباه)، نمیشه دست روی دست هم گذاشت و گذر عمر رو تماشا کرد. 

یه چیزی هست که به شدت بهش اعتقاد دارم؛ آدم باید برنامه داشته باشه. برای کل زندگیش. یعنی بدونه داره چیکار میکنه. تا وقتی بدونه داره چیکار میکنه، خیلی مهم نیست که داره چیکار میکنه. ولی بعضی وقتا افسار زندگی از دست آدم درمیره. میبینه که چندین ساعت از عمرش رو پای چیزی گذاشته، که نه تنها حالش رو بد کرده، بلکه چیزی هم بهش اضافه نکرده (از باب تجربه). برای همینه که میگم آدم باید بدونه داره چیکار میکنه. ای کاش همیشه از خودمون بپرسیم این سوالو. «من دارم چیکار میکنم؟»


امروز یه مستندی دیدم به اسم دیوانگی. واقعا خیلی برام جالب بود. و چیزی که خیلی منو تکون داد، اون سوالی بود که در طول مستند همش تکرار میشد: خب بعدش چی؟

خلاصه که توصیه میکنم ببینین.