درون من کسی پیوسته میگرید. اما نمیتوانم اشک بریزم. کاش میتوانستم.
خستهام از نوشتن. خستهام از حرف زدن. خستهام از دیدن. خستهام از شنیدن. خستهام از راه رفتن. خستهام از تایپ کردن. خستهام از فکر کردن. از همه چیز خستهام.
گاهی آدم دلش میگیرد. همینطور الکی. البته ممکن است الکیِ الکی هم نباشد. نمیدانم.
«اندوه دل نگفتم الا یک از هزاران».
پ.ن. این آخرین پست من بود. مدتی صبر میکنم، و بعد وبلاگ را حذف میکنم. فضای وبلاگ نویسی را دیگر دوست ندارم. چند وقتی هست به حذف وبلاگ فکر میکنم. این را گفتم که شوکه نشوید از اینکه دیگر این وبلاگ وجود ندارد.