در حکایت شماره چهار از باب اول گلستان سعدی، میخوانیم که عدهای دزدِ سرِ گردنه، توسط سربازان شاه دستگیر میشوند. در بین این دزدها، یک پسر بچه هم هست (پسر رئیس دزدها). پادشاه دستور میدهد که همه را بکشند؛ اما یکی از وزرا، به خواهش و التماس میافتد که آن پسر را ببخشد، چون هنوز جوان است و به اصطلاح گناه دارد. علیرغم مخالفتهای پادشاه (پرتو نیکان نگیرد هر که بنیادش بد است // تربیت نا اهل را چون گردکان بر گنبد است)، وزیر با این دلیل که:
«با بدان یار گشت همسر لوط // خاندان نبوّتش گم شد
سگ اصحاب کهف روزی چند // پی نیکان گرفت و مردم شد»
پادشاه را راضی میکند تا این پسر جوان را نکشد(بخشیدم اگر چه مصلحت ندیدم).
سرتان را درد نیاورم. وزیر تمام زورش را برای تربیت پسر میزند. اما پس از دو سال، پسر سردستگی یک عده اراذل و اوباش را به عهده میگیرد، و وزیر و پسرانش را میکشد و مال و اموالش را به غارت میبرد.
چرا اینها را گفتم؟ برای اینکه میخواهم درباره اینکه آیا عاقبت گرگزاده گرگ میشود یا نه حرف بزنم. واضح است که یکسری از ویژگیهای ما، ارثی هستند. آنها را مستقیما از پدر و مادر خود، به علت اینکه خونشان در رگهامان جریان دارد، به ارث میبریم. البته، ارث بردن صفر و یکی نیست. یک شاخصی هست به اسم «وراثتپذیری» که یک عدد بین صفر و یک به یک ویژگی نسبت میدهد و میگوید آن ویژگی چقدر مربوط به وراثت است.
حال با تمام این تفاسیر آیا گرگزاده عاقبت گرگ میشود؟ واقعیت این است که خیلی به تربیت بستگی دارد. یک آدم شاید از نظر ژنتیکی، به خشونت متمایل باشد اما با تربیت درست میتوان او را در مسیری هدایت کرد که آن ویژگی ژنتیکیاش منجر به جرم و جنایت نشود.
اما سوال این است که تا کجا؟ تربیت تا کجا میتواند ویژگیهای ژنتیکی ما را مهار کند؟ اینطور که در یک کتابی خوانده بودم، علم میگوید که یک محدوده مشخص دارد. تا یک حد خاصی میتوانید شخصیتتان را تغییر دهید. طبیعتا منظورم این نیست که نمیتوانید طور دیگری رفتار کنید؛ میتوانید، عین بازیگرها. اما هیچوقت جزوی از شخصیت شما نخواهد شد. به عنوان مثال اگر کسی که طبع آرامی دارد، تمام زورش را بزند که همواره خشمگین باشد، نمیتواند. میتواند وانمود کند، اما نمیتواند «آدم خشمگینی» باشد.
اینجاست که خودشناسی اهمیت خاصی پیدا میکند. باید خودمان را خوب بشناسیم تا بتوانیم بگوییم که چه هستیم و چه میتوانیم باشیم. کار سختیست، و من هم هیچ دستور العملی برای آن سراغ ندارم. فکر میکنم خودشناسی یک بینش است؛ کسی نمیتواند آن را به شما یاد بدهد. هرکس باید به روش خودش، خودش را بشناسد. و حداقل اینطور که به نظر میآید هیچ انتهایی برای آن نیست.