چندوقت پیش متنی را درباره سطوح دوستی خواندم، که به نظرم بسیار تامل‌برانگیز بود:

«‏این رشته توئیت ترجمه است:
تو عربی، ۱۲ لایه دوستی تعریف می‌شه، اکثر دوستامون سطح ۵ هستن و خیلی‌هامون اون ۱۲ رو نداشتیم تو عمرمون:
۱. زمیل: کسی که باهاش سلام علیک می‌کنیم
۲. جلیس: کسی که از نشستن کنارش برای مدت محدودی لذت می‌بریم.
۳. سمیر: مکالمات خوبی باهاشون دارید.
‏۴. ندیم: کسی که هم‌کاسه‌تونه (چایی البته) و وقتی آزادید باهاش تماس می‌گیرید.
۵. صاحب: کسی که نگران سلامتی شماست.
۶. رفیق: کسی که می‌تونید بهش تکه کنید.
۷. صدیق: دوست واقعی، کسی که رابطه‌اش با شما رو به بهانه‌های شخصی از دست نمی‌ده.
۸. خلیل: کسی که صرف حضورش حالتونو خوب می‌کنه
‏۹. انیس: کسی که واقعا باهاش راحتید و آشنایید با خلقیات هم.
۱۰. ناجی: محرم، کسی که کامل بهش اعتماد دارید.
۱۱. صفیه: بهترین دوستتون، که احتمالا اون رو به باقی ترجیح دادید.
۱۲: قرین: جدا ناپذیرید، فکر هم رو می‌شناسید و می‌دونید رفتارشون چطوریه.»

 

این متن باعث شد بیشتر به سطحی که با آدم‌ها دوست هستم، و همینطور اهمیت دوستی فکر کنم. در کتابی خواندم: «دوستی، توطئه‌ای کوچک است علیه آنچه دیگران معقول می‌پندارند»؛ و چه توطئه‌ی زیبایی!

چندی پیش، یکی از دوستانم که اوقات عجیبی را پشت سر گذاشته بود (و تا حدی، می‌گذراند) به من گفت: «اگه شماها نبودین می‌مردم»، و من کاملا می‌فهمیدم که دارد از چه حرف می‌زند. دوستی واقعا حیرت‌انگیز است. هرچقدر سعی می‌کنم که چند واژه کنار هم بگذارم تا آن را توصیف کنم، بیشتر به ناتوانی خودم پی می‌برم. 

این متن را می‌خواهم با یک بیت از سعدی تمام کنم (هرچند که می‌دانم این «یار»، آن «یار» نیست!):

ای خواجه برو به هرچه داری // یاری بخر و به هیچ مفروش


آن‌ها که خوانده‌ام همه از یاد من برفت // الا حدیث دوست که تکرار می‌کنم